من به خال لبت اي دوست گرفتار شدم
چشم بيمار تو را ديدم و بيمار شدم
فارغ از خودشدم و كوس «انا الحق» بزدم
همچو منصور خريدار سردار شدم
غم دلدار فكنده است به جانم شرري
كه به جان آمدم و شهره بازار شدم
درميخانه گشاييد به رويم شب و روز
كه من از مسجد و از مدرسه بيزار شدم
جامه زهد و ريا كندم و بر تن كردم
خرقه پير خراباتي و هشيار شدم
واعظ شهر كه از پند خود آزارم داد
از دم رند مي آلوده مددكار شدم
بگذاريد كه از ميكده يادي بكنم
من كه با دست بت ميكده بيدار شدم
روح الله الموسوي الخميني
و جواب مقام معظم رهبري (مدظله العالي) :
تو كه خود خال لبي از چه گرفتار شدي
تو طبيب همه اي از چه تو بيمار شدي
تو كه فارق شده بودي ز همه كان و مكان
دار منصور بريدي همه تن دار شدي
عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر
اي كه در قول و عمل شهره بازار شدي
مسجد و مدرسه را روح و روان بخشيدي
وه كه بر مسجديان نقطه پرگار شدي
خرقه پير خراباتي ما سيره توست
امت از گفته در بار تو هشيار شدي
واعظ شهر همه عمر بزد لاف من
ي دم عيسي مسيح از تو پديدار شدي
يادي از ما بنما اي شده آسوده ز غم
ببريدي ز همه خلق و به حق يار شدي
سيد علي حسيني خامنه اي ( امين )
۲۳:۴۸
- ۹۴۱ بازديد
- ۰ نظر