هيئت وديعة الحسين (عليه السلام ) - قم

جلسه ي هفتكي هيئت وديعة الحسين (عليه السلام ) - قم

سه شنبه ۰۴ اردیبهشت ۰۳

جلسه ي هفتكي

جلسه ي هفتكي هييت وديعة الحسين(عليه السلام) - قم المقدسة

در ماه مبارك رمضان الكريم

 مناجات با خدا همراه با سينه زني

                 بانواي : كربلايي امير زبيدي             

                                                 وكربلايي مهدي كاييني

زمان: دوشنبه  شبها ساعت شروع مراسم22:00

مكان : قم, خيابان16 متري طلقاني ,انتهاي كوي26

 

ايام ماه رمضان

 

جلسه ي هفتكي

 

جلسه ي هفتكي هييت وديعة الحسين(عليه السلام) - قم المقدسة

به مناسبت جلسه هفتكي

                 بانواي : كربلايي امير زبيدي

زمان: دوشنبه  شبها ساعت شروع مراسم :21الي 22

مكان : قم,17 متري فهمي, خيابان طقاني ,انتهاي كوي26

قران الكريم

http://ashuraian.com/wp-content/uploads/2010/11/10726_972.jpg1

رمزهاي اعجاز آميز قرآن منحصراً از اين قرارند : 

1- اولين آيه قرآن « بسم الله الرحمن الرحيم » داراي 19 حرف عربي است. 2- قرآن مجيد از 114 سوره تشكيل شده است و اين عدد به 19 قسمت است. (6× 19).
3- اولين سوره اي كه نازل شده است سوره علق (شماره96) نوزدهمين سوره از آخر قرآن است.
4- سوره علق 19 آيه دارد.
5- سوره علق 285 حرف (15× 19) دارد.

حيدر امير المومنين

علي عالي، علي اعلي، علي علم *** علي باري، علي داور، علي حلم

علي قرآن، علي سلطان، علي نور *** علي صادق، علي سينا، علي طور

علي توحيد، علي اخلاص، علي عدل *** علي غافر، علي مومن، علي نحل

علي فاتح، علي فاطر، علي ذكر *** علي مَطلَع، علي طالع، علي فجر

علي انعام، علي انفال، علي قدر *** علي اسرا، علي اعراف، علي حشر

علي شاكر، علي ذاكر، علي ذكر *** علي روح و علي نوح و علي خضر

علي يوسف، علي يونس، علي هود *** علي عيسي، علي موسي و طالوت

علي جنت، علي خورشيد، علي ماه *** علي حجت، علي ريزان از اين راه

علي اعظم، علي اكرم، علي عشق *** علي نصرت، علي نعمت، علي ذكر

علي حمد و علي محمود و احمد *** علي حامد، علي يعني محمد

علي كعبه، علي زمزم، علي سعي *** علي احرام، علي مُحرم، علي وحي

علي باقي، علي ساقي، علي جام *** علي باقر، علي ساغر، علي كام

علي صادق، علي مصدق، علي عقل *** علي خالق، علي مخلوق، علي خَلق

علي يكتا، علي مولاي قنبر *** علي هم جان زهرا و پيمبر

علي مولاي كل عالمين است *** علي باب الحسن، باب الحسين است

علي در شورهاي وحي پيداست *** علي در صورت مومن هويداست

علي اسرار قرآن تا به محشر *** كه زهرا كوثر و توحيد حيدر

علي در وصل خود مدحش جلي شد *** كه قرآن دفتر مدح علي شد

علي آواي دق الباب جنت *** علي معناي فتح الباب عصمت

نه تنها فاتح دلها مولاست *** چراغ مسجد الاقصي مولاست

چه پرسي از صلاة الليل كوثر *** سحر خورده گره با نام حيدر

اميرالمومنين ام الكتاب است *** امام المتقين و بوتراب است

بيا اي دل كمي هشيار باشيم *** ولايت را به طاعت يار باشيم

بيا اي دوست نيك انديش باشيم *** بيا سلمان قوم خويش باشيم

مگر قرآن كند ما را كفايت *** كه از اين ادعا دور از ولايت

امام بت شكن راهش همين است *** كه او قدر اميرالمومنين است

بيا اين راه از زهرا بگيريم *** كه غم را از دل مولا بگيريم

مرا اي مهدي زهرا صدا كن *** دلم را با شهادت آشنا كن

رداي رزم بر دوشم بينداز *** مرا تا كربلا همراه خود ساز

ساقي عشق

سرداب حضرت ابالفضل۱۳۹۱
  
  
 
 
 
ساقي بريز مي هر چه در توان داريم!

 

پياله ي مرا پر كن كه ميهِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِمِان داريم!

قصد بد مستي كرده ام امشب

فداي يار هرچه در جهان داريم

لعل لب سرخ يار مرا مست كرده است

ساقي به سرخي لب يار ارغوان داريم؟!

ساقي پياله ي مرا پر كن كه ما

قصد ديدن رخ يار در آن داريم!!

غمار مي كنم امشب عشقم را!

بريز به وسط هر چه در ميان داريم

تا سحر خمار چشمان معشوقم

شكر خدا كه چنين يار مهربان داريم

ساقي دو و سه جام دگر ريز كه ما

تا نافله ي صبح(هنوز) زمان داريم!

وقتي كه شكر مي ريزد ز زبان يار

تا صبح قصد كام گرفتن به زبان داريم!

اي پسر زهرا(س) كجا روم بغير خانه ي تو

خوشم كه به وجودت چنين آستان داريم

 

مهدي ربيعي

شعر6

اين را به هواي كربلا پُست كنم

يا اينكه به مشهدالرّضا پُست كنم؟

يك نامه نوشته ام برايت بي بي!

اين را به نشاني كجا پست كنم؟

بسم الله الرّحمن الرّحيم

بي بي! سلام، شب شده و كرده ام هوات

گفتم يكي دو خط بنويسم كه از صفات،

كم كم زلال تر شوم و مثل آينه

روحم جلا بگيرد و از بركت دعات

مثل پرنده ها بپرم سمت آسمان

مثل فرشته ها بزنم بال در هوات ...

بانوي خوب من! چه خبر؟ از خودت بگو

از زخم هاي كهنه تر از چادر سيات،

كه خاكي است و بوسه شلاق مي خورد

از آتشي كه شعله زد از گوشه ردات...

مولا كجاست؟ زخم دلش را چه مي كند،

آن شير زخم خورده صحراي عاديات؟

از من سلام و عرض ارادات و بندگي

حتما ببر به خدمت چشمان مرتضات...

ما را ملال نيست به جز دوري شما

خوبند بچه هام ... به قربان بچه هات...

جانم فداي زخم تو اي كاش پشت در،

زير فشار خرد كننده خودم به جات-

بودم كه تازيانه و سيلي به من خورد،

تا از كبود فاجعه مي دادمت نجات

يا اينكه زهر شعله آتش به من رسد

خاكسترم بسازد و ريزد به خاك پات...

اما چه حيف، روي تو نيلي شد و من آه ...

ماندم به حسرتي كه دهم جان و دل برات ...

من نذر كرده ام كه شود پهلوي تو خوب

من نذر كرده ام كه خدايم دهد شفات

اين نامه محتوي كمي خاكي تربت است

مال زمين زخمي غم، مال كربلات

گفتم برايتان بفرستم كه تا مگر

مرهم شود براي همان زخم شانه هات ...

قربان اين غمت كه گره خورده بر دلم

قربان اين جنون كه مرا مي دهد حيات

يك لحظه صبر كن و ... ببين راستي... عزيز

بين من و شما نكند خط ارتباط،

يك لحظه قطع گردد و سرگشته تر شوم،

لطفا بگير دست مرا، اِهدِنَا الصِرّاط...

مي ترسم اينكه گم بكنم شهر ندبه را

مي ترسم اينكه گم بكنم كوچه سَمات

مي ترسم اينكه باز در انجام واجبات

يا اينكه در تداوم ترك محرّمات

از من قصور سر زند واي واي واي

شرمنده تو گردم و آن چشم پر حيات...

بي بي! مباد آن كه فراموشتان شود

جان حسين جان حسن حاجت گدات...

خيلي ببخش طول كشيد و اذان صبح-

آمد و اين موذن و حيِّ عَلَي الصّلات ...

من هم كه با اين همه واگويه خواني ام

خيلي شدم مزاحم ساعات اِلتجات

پس بيشتر عزيز! مزاحم نمي شوم

قربان چشم هاي هميشه خدا نمات ...

بلوار نخل، كوچه هفتم، پلاك شعر

باشد نشان خانه من توي كائنات

چشم انتظارمت كه جوابي به من دهي

با دست خط سبز، كه جان را كنم فدات

دارد تمام مي شود اين نامه ... والسلام

امضاء   خط فاصله   ايوب  خاك پات

مداح اهلبيت كربلايي امير زبيدي

 خادم وديعةاحسين -قم

مداح اهلبيت كربلايي امير زبيدي

مداح ثابت هييت وديعة الحسين (ع) قم

اشنايت با امام حسين(عليه السلام)

خلاصه اي از زندگاني امام حسين عليه السلام



           
 

ولادت
  
در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت (1) دومين فرزند برومند حضرت على وفاطمه , كه درود خدا بر ايشان باد, در خانه وحى و ولايت چشم به جهان گشود. چون خبر ولادتش به پيامبر گرامى اسلام (ص ) رسيد, به خانه حضرت على (ع ) و فاطمه (س ) آمد و اسما (2) را فرمود تا كودك را بياورد.اسما او را در پارچه اى سپيد پيچيد و خدمت رسول اكرم (ص ) برد, آن گرامى به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت.(3)
به روزهاى اول يا هفتمين روز ولادت با سعادتش , امين وحى الهى , جبرئيل  فرود آمد و گفت : سلام خداوند بر تو باد اى رسول خدا, اين نوزاد را به نام پسر كوچك هارون (شبير) (4) كه به عربى (حسين ) خوانده مي شود نام بگذار.(5)چون على براى تو به سان هارون براى موسى بن عمران است , جز آن كه تو خاتم پيغمبران هستى .و به اين ترتيب نام پرعظمت حسين از جانب پروردگار, براى دومين فرزند فاطمه (س ) انتخاب شد.
به روز هفتم ولادتش , فاطمه زهرا كه سلام خداوند بر او باد, گوسفندى را براى فرزندش به عنوان عقيقه (6) كشت , و سر آن حضرت را تراشيد و هم وزن موى سر او نقره صدقه داد. (7)
  
حسين (ع ) و پيامبر (ص )
از ولادت حسين بن على (ع ) كه در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص ) كه شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد, مردم از اظهار محبت و لطفى كه پيامبر راستين اسلام (ص ) درباره حسين (ع ) ابراز ميداشت , به بزرگوارى و مقام شامخ پيشواى سوم آگاه شدند.
سلمان فارسى مي گويد: ديدم كه رسول خدا (ص ) حسين (ع ) را بر زانوى خويش نهاده او را مي بوسيد و مي فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانى , تو امام و پسر امام و پدر امامان هستى , تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاى خدايى كه نُه نفرند و خاتم ايشان ,قائم ايشان (امام زمان عج ) مي باشد. (8)
انس بن مالك روايت مي كند: وقتى از پيامبر پرسيدند كدام يك از اهل بيت خود را بيشتر دوست مي دارى , فرمود: حسن و حسين را, (9) بارها رسول گرامى حسن (ع ) و حسين (ع ) را به سينه مي فشرد وآنان را مي بوييد و مي بوسيد. (10)
ابوهريره كه از مزدوران معاويه و از دشمنان خاندان امامت است , در عين حال اعتراف مي كند كه : رسول اكرم را ديدم كه حسن و حسين را بر شانه هاى خويش نشانده بود و به سوى مامي آمد, وقتى به ما رسيد فرمود هر كس اين دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست داشته , و هر كه با آنان دشمنى ورزد با من دشمنى نموده است.(11)عاليترين, صميميترين و گوياترين رابطه معنوى و ملكوتى بين پيامبر و حسين را ميتوان در اين جمله رسول گرامى اسلام(ص )خواند كه فرمود:حسين از من و من ازحسينم (12)
  
حسين (ع ) با پدر
شش سال از عمرش با پيامبر بزرگوار سپرى شد, و آن گاه كه رسول خدا (ص ) چشم از جهان فروبست و به لقاى پروردگار شتافت , مدت سى سال با پدر زيست . پدرى كه جز به انصاف حكم نكرد , و جز به طهارت و بندگى نگذرانيد , جز خدا نديد و جز خدا نخواست و جز خدا نيافت . پدرى كه در زمان حكومتش لحظه اى او را آرام نگذاشتند ,همچنان كه به هنگام غصب خلافتش جز به آزارش برنخاستند...
در تمام اين مدت , با دل و جان از اوامر پدر اطاعت مي كرد, و در چند سالى كه حضرت على (ع ) متصدى خلافت ظاهرى شد, حضرت حسين (ع ) در راه پيشبرد اهداف اسلامى , مانند يك سرباز فداكار، همچون برادر بزرگوارش مي كوشيد, و در جنگهاى جمل , صفين و نهروان شركت داشت.(13)
به اين ترتيب , از پدرش اميرالمؤمنين(ع ) و دين خدا حمايت كرد و حتى گاهى در حضور جمعيت به غاصبين خلافت اعتراض مي كرد. در زمان حكومت عمر, امام حسين (ع ) وارد مسجد شد, خليفه دوم را بر منبر رسول الله (ص ) مشاهده كرد كه سخن ميگفت. بي درنگ از منبر بالا رفت و فرياد زد: از منبرپدرم فرود آى .... (14)

اعطلاعيه - تغيير روز مراسم

السلام عليك يا اباعبدالله الحسين (عليه السلام)

 

جلسه هيئت وديعة الحسين(عليه السلام) -قم المقدسة 

به اعطلاع دوستان مي رسانم :

مراسم هيئت اين هفته به بعد  دوشنبه شبها ساعت 21 ميباشد

زمان از اين هفته دوشنبه 25 خرداد ماه1394